این روزا سرم کم و بیش شلوغه اگه خلوتم بشه سریال میبینم تو که بهتر میدونی فرار و این داستانا! 

همش فک میکنم باید تلاشمو بکنم باید درس بخونم بعدش سریع احساس پشیمونی میگیرتم که زمانی که باید درس میخوندم توی دانشگاه ول چرخیدم و استرس کشیدم و اعتماد به نفسمو از دست دادم. شازده دلم میخواد گاهی جای یکی از اونایی باشم که هیچیشون نمیشه اگه ساعتای طولانی بشینن کد بزنن یا یاد بگیرن دلم میخواد جای اونایی باشم که همه چیو بلدن. اما همیشه سمبل میکنم همیشه از زیر تمرینا درمیرم یا تلاش نمیکنم.البته که الان کلی بهتر شدم و نباید همه ی کاسه کوزه ها رو سر خودم بشکنم ولی فک میکنم چقد خوب میشد اگه زودتر براش تلاش میکردم:(

فک کنم همه چی زیر سر احساساتم باشه نه؟ خودمم همین فکرو میکنم.

باید بخوابم که تو ماه رمضون به چوخ نرم البته از حقم نگذریم ذهنم تقریبا خالیه:) کلی آهنگ خوب پیدا کردم که وقتی گوششون میدم نمیتونم لبخند نزنم و این خیلی خوبه:)

همینا دیگه شبت بخیر:)


مشخصات

آخرین جستجو ها